بدون عنوان
با سلام به تمام دوستان خوبم .امیدوارم که خوب باشید.روز جمعه 19/7/92 به اتفاق خانواده مهربونم رفتیم به سمت آستارا.نزدیکی آستارا یه جای خیلی زیبا است،اونجا من خیلی بازی کردم .تمشک چیدیم .سگ دیدم.با بابام رفتیم تو جنگل قدم زدیم ،خلاصه خیلی خوش گذشت.
نویسنده :
باباجون
7:30
بدون عنوان
می خواستم از چشمه آب بردارم با دستم بخورم آخه خیلی تشنه بودم ...
نویسنده :
باباجون
7:41
بدون عنوان
بعضی وقتها که سرم خلوت میشه وبلاگم را up date میکنم. ...
نویسنده :
باباجون
7:31
بدون عنوان
من به خاطر تمام نعمتهایی که خداوند عزیزم برام داده همیشه شکرگزارم ...
نویسنده :
باباجون
10:05
بدون عنوان
با سلام به تمام کسانی که منو دوست دارن و منم دوسشون دارم.روز جمعه یعنی ١٢ مهر ماه نودو دو به اتفاق خانواده مامانی اینا رفتیم به باغ یکی از دوستای بابام در نزدیکیهای مشکین شهر.خیلی واسم خوش گذشت .هر چی دوست داشتم اونجا بود.انواع میوه مثل سیب - هلو- به- انگور و یه سگ دوست داشتنی .استخر ماهی. اونقدر بازی کردم البته از سگ میترسیدم نزدیکش برم .ولی خیلی مهربون بود اصلا با من کاری نداشت. من وبابام و داداش امیر رفتیم باغ رو قدم زدیم خیلی زیبا بود .عکسهایی که بالا هستن همون باغ زیبا است.امیدوارم با دیدین سیب ها دهنتون آب نیفته.
نویسنده :
باباجون
8:11